آسمـان مـال مـن اسـت

از اینجا تا اونجا!

از حذف اون... تا تولد این!

از رفتن به موسسه...تا تنفر من!

از سفر تهران...تا تولد یه ایده!

از جنگ تا ...

از تو ... تا من!

 

+ خدا بخیر کنه...

 

 

۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

من آمدم!

میام بزودی...فعال تر و با نشاط تر از قبل...

ثبت میکنم اتفاقات روزمره را!

۲۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

شرا یره...

من حلالت کرده ام چون توی قرآن خوانده ام

آیه ی "شَرَّا یَرَه" بدجور جبران میکند

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۲ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

روزای خوب داره میاد

قرار گذاشته بودیم همه چی خوب پیش بره :)

حالا..داره میره :)

 

+ وتوکلت علی الله...

۰۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

روزای خوب

قرار گذاشتیم همه چی خوب پیش بره ... .

 

#خدا

# :)

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۰۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

عشق رازیست به اندازه آغوش خدا

عشق رازیست به اندازه آغوش خدا

عشق آنگونه که میدانم و میدانی نیست

 

"حامد عسکری"

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

تولدم مبارک :)

حالا یک سال بزرگتر از پارسال!

چهاردهمین اردیبهشت زندگی را بدرقه میکنم و به استقبال پانزدهمین بهار میروم!

چقدر لذت بخش است وقتی یک سال زندگی ات را از جلوی چشمانت گذر دهی و

به خودت بخاطر داشته هایت افتخار کنی!

و چقدر لذت بخش است کسانی روز تولدت یادت کنند که همیشه در خاطرت جای دارند!

 

خدایا...ممنون بابت این آفرینش و همه چیز! :)

 

//bayanbox.ir/view/3010753578412017727/Untitled-1.png

4 سالگی من!

۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۴۶ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

پدر

همیشه و همه جا میگوبند...

"پدر اولین عشق دختر و اولین مرد زندگی اش است"

من مخالفم...

میگویم:پدر اولین و آخرین مردی است که عشق را بی منت هدیه ی دخترش میکند"

میگویم بی منت چون:

همیشه دلگیری ها را پشت در میگذارد و بالبخند به خانه می آید...

با بچه ها بازی میکند,صحبت میکند و انرژی اش تمام اهل خانه را شاد میکند...

روحش گسترده تر از دایره ی لغات من است و مطئنم هیچ قلمی نمیتواند بزرگی اش را نشان دهد...

 

روز و تولدت  مبارک قهرمان!

//bayanbox.ir/view/4913933532938765929/DSC-0809.jpg

 

 

۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

تولد رادیو

صدا هارا یک به یک‌ در ذهنم تداعی میکنم...
بعضی ها را بایک لبخند و بعضی را با یک آه از یاد میبرم...

 

مرور میکنم:
از دلتنگی هایم تا کامیابی ها که به واسطه تو برایم رقم خورد....
از کسانی که معرفت شان برایم‌ بی حد و اندازه بود ...


به احترام و افتخار لحظه هایی که تو کنارم بودی...


...صدایت تا ابد جاودانه...


 

+دلم خیلی برای رادیو تنگ شده‌‌.
امیدوارم روزی دوباره به جمع شون برگردم

 

۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۵۳ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه

زندگی بهاری...

نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد،
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و
بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد .

یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
" این نیز بگذرد "
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و
طبل طوفان از نوا افتاده است.

یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم ،
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم می شود ،
رنگارنگ ، از همه رنگ ، بخر و ببر!

یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی
لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان.
 
 
"مهدی اخوان ثالث"
 
۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۱۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانیه