این دل لامصب خیلی کارها میکند.گاهی اوقات می رود و مینشیند جایی . درست همانجایی که نباید بنشیند و گیر کند.

نه که نباید ... نرود بهتر است! ولی خب دل است , اگر حرف عقل به کارش می آمد که اسمش "دل" نمیشد.

خلاصه اگر نرود , ولی با احساسات و ناز کردن هایش دلبری میکند که! اگر هم دلبری نکند , لج میکند و مچاله میشود و میگیرد.

گاهی ...

آن چنان عقل را پس می زدند و خاموش اش میکند که از خود بی خود میشوی و ... وای!

درست همین جاست که دل و کلمات هم دست میشوند. هی بین تان میلغزند و سُر میخورند و میروند و می آیند!

خلاصه این کلمات در همین رفت و شد های شان بدون اینکه بفهمید دلی میبرند و می آورند و ... .

 

این میشود که دل ها بهم گره میخورند و آدم ها دوست داشتنی تر میشوند ... .

 

+هوای دل تان را داشته باشید, هرجایی نرود!