تو مى دانستى آب، مِهریه ى حضرت زهراست!...‌

و حسین هم خوب مى دانست که تو، درگیر بازى روزگار شده اى!...‌‌

تو مى دانستى کسى ست که به اشاره اش،بارانِ حیات بخش،زندگى مردم را دگرگون کرده است!

و حسین خوب مى دانست که در پَسِ نفرینش، غرور مردانه ى تو به لرزه در مى آید...

تو مى دانستى على اصغر در گهواره است و زینب، همراه و بى تاب حسین!

خواستى تا خودى نشان بدهی!...‌‌

و حسین خوب مى دانست که تَهِ دِلَت چه خبر است و سرانجام، مى شوى همان "حُرِّ پشیمان"!...‌‌

 

حسین جان!...‌‌ ما آب بر روى تو نبستیم!...

دلِ زینب را به لرزنده ننداختیم و اشک را در چشمان کودکان گِره نزدیم!...

تو، هم خودت از نسل کرامت هستى هم فرزند کریمت! پَس توبه ام را بپذیر!...‌‌

بحق الحسین یا الله!...‌‌ الهى العفو...

 

 

اقاجانم...دلم هوای ضریح شش گوشه ات را کرده...